عبور از خاکریزهای بلند نفس
اجتماعي
عبور از خاکریزهای بلند نفس
یک شنبه 29 خرداد 1390 ساعت 8:34 | بازدید : 773 | نویسنده : عباس | ( نظرات )

تقدیم به دوست و برادر عزیزم شقایقی به جا مانده از قافله عشق، سرداری از دلاوران عرصه وجود، عزیز اقتدار نموده به سپه سالار دشت نی نوا، او که برگ سبز پاها و چشم خود را پیشکش رب الحسینع نموده. او که لبخندهایش قهقهه های شیطان را به زنجیر کشیده، و قامت رعنای استقامت و استواری بر پیشانی بلندش بوسه زده است. و اینک باید در پی قاموسی دیگر بود تا واژگان نو آن ترجمان بهتری از عاشقی اینچنین باشد به چشمهایم علی زراسوند.

روح متلاطم و پرسشگرش ساحل آرامشی نداشت و تا زیر و بم مسئله ای را در نمی آورد آرام و قراری در کارش نبود. بعد از جستجوهای فراوان و عدم قانع شدن از ابهام ایجاد شده، بالاخره جواب سوالش را از مرحوم علامه جعفری با آن لهجه شیرین آذری اش گرفت: کلاً هنگام مواجهه و عبور از سرعت گیر شبهات، هر چیزی که ریشه در عقل و عقلانیت داشته باشد، ریشه در شرع دارد و شریعت اسلام آنرا تائید می کند. با چنان حرص و ولعی از یافتن جوابش می گفت که ماهیت ذاتی دانشجو بودنش را فریاد می زد. زمانیکه اکثر شیر بچه های تیپ امام حسنع محصلینی با میانگین سنی حدود بیست و یک و دو ساله بودند او دانشجوی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران بود. پسری آرام با چشمهایی رنگی و پوستی روشن، سر به زیر و کم حرف که دستهای زبرش، حکایت زندگی سخت کارگری او را به تصویر می کشید و معلوم بود مسیر دشوار و پر مشقتی را تا اشغال صندلی یکی از بهترین دانشگاههای این کشور طی نموده است.  هنگام سوار شدن بر جیپ صد و شش، به همراه محسن جد غریب و علی زراسوند، تعجب می کردی والا انسان شاعری همچون او، آنهم با آن روحیه و طبعی لطیف، چگونه تک تک سلول های بدنش به گلوله هایی آتشین تبدیل شده و قلب خصم بعثی را جولانگاه تاخت خود قرار می دهد. هنگام برخورد با او علامت سئوال های مکرر در مکرری ذهنت را آشفته می کرد. چگونه او از خنکای دلنشین فضای دانشگاه، آنهم در عنفوان جوانی و آتشفشان سنین غرور و شهوت دل کنده و در گرمای مهلک کوره جنگ روح بلندش را آبدیده می کند.

بی شک او استاد اعظم این دانشگاه را حسین بن علیع یافته بود که دانشگاه پایتخت را رها کرده و اینچنین بی مهابا از خاکریزهای بلند نفس عبور می کرد. و آنگاه که پیر جماران با فریادهای بلند خود تاریخ را به چالش می کشید که : بی اغراق مردم غیور و شریف ایران زمین به مراتب از مردمان صدر اسلام برترند، به چنین برگ های برنده ای استناد می نمود.

اینک تیر ماه سال شصت و پنج است و گرمترین ماه سال و بارش تیغ های آفتاب. او به همراه دیگر رزمنده های تیپ 15 امام حسنع جهت آزادي مهران و دفع پاتک های وحشتناک ارتش متجاوز بعثی بعد از عمليات خود را به مهران رسانده اند و در جنگی نا برابر، و شاید به جرات بتوان گفت تنها جنگی بود که شلیک یک فشنگ، جوابش یک گلوله تانک یا یک راکت هلی کوپترهای مجهز شوروی سابق بود، سینه های ستبر خود را سد دفاع از حریم دین و این مرز و بوم کردند.

حجم سنگین آتش طرفین بسیار زیاد بود و هلی کوپترهای خصم دون نیروهای لشکر اسلام را زمینگیر کرده بود که ناگهان راکت شلیک شده جیپ صد و شش را به سمت آسمان پرتاب کرد و تکه پاره آهن های مچاله شده بشدت به زمین برخورد کرد. علی و او هر یک به سویی پرتاب شدند چشم و ناحیه راست بدن و صورت علی کاملاً متلاشی و بطور کامل غرق در خون شده بود و تصور همگان این بود که علی به شهادت رسیده است. و بدن سالم او حکایت از زنده بودنش داشت و تو گویی او بر خاک های گرم منطقه به خوابی عمیق  فرو رفته است.

اما غافل از آنکه ترکشی کوچک بعد عبور از بازوی دست چپش ماموریت داشت تا قلب او را به آسمان ها گره بزند و آن ترکش کوچک کلید رهایی روح بلندش از قفس تن شد. غروب آن روز، غروب آفتاب آلاله ای بود که اندک صباحی میهمان ما خاکیان بود.

شهید بیست و سه ساله دانشجوی دانشکده اقتصاد دانشگاه تهران، سعدی موسیوند اینک در آرامستان گوشه کنار دو پسر عموی با وفای خود ناصر و جواد سر بر آستان مقدس مولا و سرورشان، اقیانوس بی کران عشق و وفا ابا عبدالله الحسینع نهاده اند و حسرت فرشتگان را در این امتحان نظاره گرند.

عباس

 

 



موضوعات مرتبط: مذهب , ,

|
امتیاز مطلب : 54
|
تعداد امتیازدهندگان : 19
|
مجموع امتیاز : 19


مطالب مرتبط با این پست










می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
مجتبی در تاریخ : 1390/4/5/0 - - گفته است :
مثل نوشته های قبلی زیبا و تاثیر گذار بود .به نظرم اگر در جمله ی (علی و او هر یک به سویی پرتاب شدند چشم و ناحیه راست بدن و صورت علی کاملاً متلاشی و بطور کامل غرق در خون شده بود و تصور همگان این بود که علی به شهادت رسیده است. و بدن سالم او حکایت از زنده بودنش داشت و تو گویی او بر خاک های گرم منطقه به خوابی عمیق فرو رفته است.) دور کلمه(او) که منظور شهید سعدی موسیوند است و سه بار هم تکرار شده با علامتی مثل پرانتز یا هر چیز دیگری مشخص می شد خواننده زودتر به منظور نویسنده پی می برد._سالم وپایدار باشی_

<-CommentGAvator->
وحيد در تاریخ : 1390/3/29/0 - - گفته است :
احسنت. ياد علي زراسوند بخير. تصويري كه از اين جانباز عزيز در ذهنم هست يك بسيجي گشاده رو و شوخه. گاهي در مسجد امام سجاد (ع) در صف جماعت مي ديدمش كه پاهاي مصنوعيش رو درآورده و مشغول نمازه. هميشه موتور سه چرخش هم برام جالب بود. خدا اجرش بده.


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:








منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
آخرین مطالب
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



دیگر موارد
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان آسمان آگاهي و آدرس aflak.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 233
:: کل نظرات : 97

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 7

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 68
:: باردید دیروز : 11
:: بازدید هفته : 79
:: بازدید ماه : 144
:: بازدید سال : 17951
:: بازدید کلی : 72475